خانه ترجمه

خانه ترجمه

ترجمه های غلام مرادی
خانه ترجمه

خانه ترجمه

ترجمه های غلام مرادی

شعر "شیرین است مردن در راه وطن" سروده ویلفرو اوون با ترجمه غلام مرادی


شاعر: ویلفرو اوون

مترجم: غلام مرادی

 

شیرین است مردن در راه وطن

مضاعف خمیده، به سان مکدیان پیر به زیر کوله بار،

زانو ها خمیده، سرفه کنان به سان ساحران، در گریز از میان باتلاق بودیم،

تا به منورهای شکار که کمرها را عمود کردیم،

و سوی استراحتگاه دورمان در تقلا.

رفقا ره پیمودند در خواب. گم کرده بسی آنان چکمه ها را،

اما لنگ لنگان و چشمایشان خون آلود روان به پیش. همه شل و کور؛

مست خستگی؛ چنان کر که نشنیدند صدای افتادن آرام کپسولهای گاز از پشت.  

 

گاز! گاز! بچه ها، بجنبید! شور و شعفی در دستپاچگی،

 شد کلاه ها به سر ناشیانه به وقت،

اما یکی بود هنوز در فریاد و روان به تپق،

در دست و پا زدن بود دیگری به سان کسی در آتش یا آهک

از پشت پنجره مه آلود و در نور سبز غلیظ، دیم

گفتی به دریای سبز فامی افتاده، دیدم غرق شد.      

 

در تمام خواب هایم پیش دیدگان بیچاره ی من

آورد به سویم دست، فرو رفت، خفه شد، غرق شد.

 

تو نیز گر در خواب های خفقان قدم می زدی

پسِ واگن که وی را به درون انداختیم،

نظاره می کردی چشمان سفیدش در پیچ و تاب به رخ

صورتش آویزان به سان ناخوش دیو گنه

گر می شنیدی به هر تکان، غرغره ی خون در شش های یخ زده اش،

تلخ تر از نشخوار زخم های لاعلاج زشت بر زبان های بی گناه،

دوست خوبم، نمی گفتی با چنین ذوق وافری

 به بچه های هواخواه افتخارات یاس آور

این دروغ کهنه را:  شیرین است مردن در راه وطن

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد