خانه ترجمه

خانه ترجمه

ترجمه های غلام مرادی
خانه ترجمه

خانه ترجمه

ترجمه های غلام مرادی

اطراق در بیشه در شبی برفی

Stopping by Woods on a Snowy Evening

by Robert Frost

Whose woods these are I think I know.
His house is in the village, though;
He will not see me stopping here
To watch his woods fill up with snow.
My little horse must think it queer
To stop without a farmhouse near
Between the woods and frozen lake
The darkest evening of the year.

He gives his harness bells a shake
To ask if there is some mistake.
The only other sound's the sweep
Of easy wind and downy flake.
The woods are lovely, dark and deep,
But I have promises to keep,
And miles to go before I sleep,
And miles to go before I sleep.

اطراق در بیشه در شبی برفی

اندیشم که دانم این بیشه ه.ا از آن کیست

ولو این که منزلگاهش آنسوتر در روستائیست؛

نمی بیند مرا که این جا اطراق می کنم

تا بیشه هایِ جامه یِ برف به تنش را نگاهی کنم.

حیوانک، اسبم انگشت تعجب به دندان تحّیر می گزید

گر این جا مسکنی نیست از چه خداوندش سکنی گزید

در میان بیشه ای پر از برف  و دریاچه ای یخ بسته

در شبی از سال که تنش هست زیر بار تیرگی رنجور و خسته.

سقلمه ای بر تن زنگوله ی افسارش می نوازد

تا بفهمد که خداوندش از چه چنین خطا می سازد

دیگر صدایی که به گوش ها می تاخت،

 صدای نرم پای باد بود و بوران که شلاق می انداخت

بیشه دلفریت بود و تاریک و ژرف

من هم قول داده بودم پیشروم در برف

فرسنگ ها پیش از خواب بی حدیث و حرف

فرسنگ ها پیش از خواب بی حدیث و حرف

مترجم:  غلام مرادی

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد