خانه ترجمه

خانه ترجمه

ترجمه های غلام مرادی
خانه ترجمه

خانه ترجمه

ترجمه های غلام مرادی

ترجمه شعر Glorious Particles in the Atmosphere Aflame

Glorious Particles in the Atmosphere Aflame


My dog loves being airborne.

She leaps over the coffee table onto the couch.

Never will we be sealed in the necropolis again.

Leaps when she infers a biscuit.

A walk. A piece of crystal broken off
from the original idea of light.

Then she gets introspective and lies on the rug.

We're surrounded by books and in each a poet
holds the sun in some sort of basket
then his or her skull starts to glow.

One more minaret to the mind.

When my dog misses her puppies,
she gets the walrus from the toy box
and finishes ripping its white fluffy guts out.

Look, she says, snow. Even my dog
is more creative than me
although I make a wicked margarita.

The secret is capsicum.

The secret is drinking from a test tube.


Something's just exploded in outer space
but don't worry, by the time it reaches us
we'll long be ash by other means.

Dean Young

 

کارهای بزرگ در فضای مشتعل

 

سگ مرا عشق آن است که هوابرد شود.
بر فراز میز قهوه خوری بر تختخواب همی جهد.
دگر هرگز اندر شهر اموات نه گیر خواهیم کردن.
آن گاه که بسکویتی بیند همی جهد.
تفرجی. پاره ای کریستال فرو افتاده از اندیشه ناب نور.
سپس خویشتن نگری همی کند و خود بر قالیچه وانهد
ما را کتابی چند محیط اند و اندر هر یک چکامه سرایی

آفتاب را در نوعی سبد نگاه همی دارد

و بعد برافروختن همی گیرد.
مناره ای دگر به ذهن.
آن گاه که سگم دل تنگ توله ها شود،

شیرماهی از میان اسباب بازی همی گیرد

و دل و روده ی پفی و سپیدش بدر آرد و پاره کند.

گوید بنگر، برف است. حتی سگم

خلاق تر از من است هر چند فتیله مروارید ساختن توانم.
معما فلفل قرمز است.

معما نوشیدن از لوله آزمایش است.

بیرون چیزی محترق گشته

ولیکن تو دل مشغول مدار، تا ما را در رسد

از پیش به چیزی دگر خاکستر گشته ایم.

 

شاعر: دین یونگ

مترجم: غلام مرادی

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد