خانه ترجمه

خانه ترجمه

ترجمه های غلام مرادی
خانه ترجمه

خانه ترجمه

ترجمه های غلام مرادی

ترجمه You Will Come to Me across the Desert

ز ره صحرا سویم می آیی

این جا هر جا

به دنبالت گشتم

گفتمت آن گاه که گرفتمت

که نیک بنگری.

هرگز قند نخوری

تا که من زیم و نفس کشم.

گفتمت که تو را دوست دارم

بیش از سرزمین خفاش ها در کارلسبد

گفتمت که ضد آفتاب فراموشت نشود.

گفتمت گر آسیبی ببنی می میرم

گفتمت "خوب" اکنون کجایی؟

بازگو گر می شوم نزدیکت

بسان گرم، گرمتر

گفتمت دوست می دارم تن ریزت، تن درشتت

هستند تن ها که نجاتمان دهند.

گفتمت بنگر، رد گزش، یک لکه.

من مهیای نجاتم.

و مبادا شود کلاه و روپوش بلند فراموشت

گفتمت بیوه بودن شرم نیست.

گفتمت معنی سایبان له یا علیه آفتاب بودن است.

روزگاری مرا خواهری بود، مرد

و این جا ناقوس های کلیسا 6:30 تا 7

پیوسته می نوازند

گفتمت حسرت نخورم گر همین دم بمیرم

کاش دانستنم نکند کاسه دیده ی مرا لبریز اشک

گفتمت یافته ام دگر کسی تو کجایی؟

آن جا را پا نگذار، کاکتوس ها پرمخاطره اند.

مرا واثق باش ، میمیری.

گفتمت جیل را یارا هست خوش و خرم زیستنمان

رهنمون باشد و آسمان فراخ تر از گاهی ست

اقیانوس ها را گذشتیم

باز خواندم سمفونی لو رایدر

گفتمت گر هم اکنون به خانه باز آیی

نبینی رنجی.

تو را مفتی اُلی اُلی خواندم.

مترجم: غلام مرادی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد