The Yawn
My
visiting tall son
is sleepy. His sweet gape
brings back his father's yawn.
Seeing our lost husband and lost father
suddenly conjured up, I laugh. My son
frowns. Does he think
it's at him I'm laughing?
The cat opens her mouth to mew.
The orphaned piano: it yawns too.
دهن دره
پسر بالا بلند دلبندم
خواب خواب است.
دهن دره های های نوشینش
مرا به وادی یاد پدرش هادی است
نیشم تا بناگوش باز و به دل گفتم
جان سپردن شوهر و پدر به یک دم
جادو کرده. پسرم روی در هم کشید.
وی اندیشد که بر وی خنده زنم؟
گربه دهان باز کرد که میو کند.
پیانوی یتیم نیز کرد دهن دره ای.
Aubade
Do not go
to the danger of wish granted.
Do not fear the future. Rest
pillowed on joy, if joy will let me rest.
Hills and
valleys of contiguous
bodies in morning light,
although that peach flush might be either sunrise
or sunset moving over
the mountains like a hand.
عاشقانه ی سحری
خطر سوار شدن بر خر آمالت را به جان مخر.
از غول نادیده ی آینده مهراس.
سرور گر رخصت آسایشت دهد،
بیاسا سر بر بالین سرور،
به زیر آفتاب صبحگاهان،
تپه ها و دره ها لبریز آدم دوشادوش هم،
هر چند آن هلوی گلگون همچو دستی بر سر
کوهساران، یا فراز کند یا فرود.
ترجمه: مرادی